تف به ریا+ نتیجه گیری پست قبل
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
سلام
دیروز یکی کارت بانک رو داد بهم و گفت فردا جابه جایی حساب دارم
تو برام انجام بده
قبلا توسط همون شخص به متصدیان بانک معرفی شده ام ، و کارای بانکیش رو انجام میدم
ولی امروز مبلغ متفاوت بود ، سه میلیارد و پانصد هزار ریال = معادل 350 میلیون ناقابل
البته بیش از این مبلغ تو کارت بود ومن یه روز فرصت داشتم تا فرار کنم :))
الان از فیش بانکی هم عکس گرفتم تا منتشر کنم ولی گفتم تف به ریا ، و منتشر نکردم
خلاصه که بگم من اینقدر مورد اعتمادم
همون شخص گوش شیطون کر خیلی منو قبول داره و خودش تو پایتخت با چند کارخونه دار در ارتباطه.
چند باریبهم گفته : فلانی خودم یکی از دخترای کارخونه دار ها رو میگیرم ،
بچه به این درست کاری ، مردم منت بکشند دخترشون رو بهت بدن
شاید سرمایه آنچنانی نداشته باشی، من وساطت میکنم ، میگم این پسر خیلی پسره :)) (تف به ریا یادتون نره)
الانم وضعیت جوری شده که همه دنبال یه دادماد درست کار میگردن
بعدش تو همون کارخونه مدیر جاییش میشی و پول هم به دست میاری
و من لبخند زنان صحنه رو ترک میکنم ، بدون هیچ حرفی
و تو ذهنم میگم ، اگه بلدی تو شهر خودمون همون فلانی رو برام حلّش کنی یه دنیا ازت ممنونم،
البته شاید بتونه چون با پدرش سلام علیکی داره
منتها من چیزی بهش نگفتم و نمیگم ، بنابه دلایلی
منتظر بودم 20 نظر جمع کنم بعد بگم
نتایج نظر سنجی نشون داد ، شرایط سنی من با اغلب نظرها همخوانی داره
منتها من از طریق واسطه شنیدم
که گفته بود ، اختلاف سنی ما کمه:(((
این عکس یه بار در بهار گرفته شده و یکی هم امروز موقع برگش از بانک گرفتم
هر دو بارش هم عین خل و چل ها نشستم وسط خیابان و گرفتم
تازه یادم اومد پاییز سال 90 یه بار معشوق را در همین خیابان دیده ام
همون پیاده روی سمت چپ و چند قدمی هم با چند قدم فاصله باهم بوده ایم
یادش به خیر
- ۹۷/۰۸/۲۸