لاف عشق وگله از یار ؟؟؟
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست
سلام
عشق را چگونه توصیف میکنید؟
یا اصلا تا حالا تجربه اش کردین؟ چند بار ؟ چند نوع؟
عشق مادر ، پدر به فرزند ؟ عشق فرزند به پدر و مادر؟
عشق بنده به خدا ؟ و خدا به بنده ؟
کشش به جنس مخالف ؟ و یا عشق به جنس مخالف؟
دهه هشتاد ، فصل بهار ، صبح ساعت 7:30 کوچه بیدزار
هوا ابری بود ، باران می بارید ، هر دومان چتر داشتیم و از قرار معلوم هردو به مدرسه میرفتیم
پیاده رو باریک بود . و او از سمت مقابل می آمد چشمانم به چشمانش گره خورد وقتی از کنارم رد می شد چترم به چترش گیر کرد. بدون هیچ حرفی به راهمان ادامه دادیم
روز بعدش باران نمی آمد ولی او باز از سمت مقابل می آمد . زیر چشمی همدیگر را نگاه کردیم و رد شدیم. وچند روزدیگر...
موضوع را به رفیق بسیار صمیمی ام گفتم . پرسید عاشق شدی ؟ خیلی جوان بودم و خیلی خام .گفتم نمیدانم. بعد ها چند روز در میان دو سه بار دیگر دیدمش همان کوچه و همان ساعت ، ولی یهو دیگه نیومد و من یکی دوروز زود تر از خانه بیرون آمدم و همان محل منتظرش ماندم ولی نیامد و ماجرا تمام شد. و من به راحتی فراموشش کردم.
این شاید یک نوع کشش به جنس مخالف بود که تجربه کردم. نمیدانم ! الان که فکر میکنم نه قلبم از جا کنده شد و نه گیج ومنگ میشدم. فقط کمی احساسی شدم و تمام.
اما کسی بود و هست وقتی میبینمش 50 درصد مغزم کار نمیکند وقتی میخواهم حرف بزنم زبانم در دهانم قفل میشود حتی اگر مخاطبم ، او نباشد ؛ همین که هست زبانم خشک میشود و دهانم قفل .
گویی قلبم مال اوست و من به زور در سینه ام نگه داشته ام
هی بامن کلنجار میزند که به نزد صاحبش برگردد و من بی رحمانه نمیگذارم . هی از آن اصرار و هی از من مقاومت. آخر سر هم گویی زخمی میشد و درد شروع میشد.
و اما درد ...
درد قلبم را چگونه وصف کنم که بشناسی اصلا کدامتان تجربه کرده اید؟
اول دور تند ضربان و بعد احساس سنگینی را هم به آن اظافه کن گویی که آن تکه کوچک 10-20 کیلو وزن دارد . عرقِ نعنا خورده ای ؟ دهانت احساس سردی کند؟ و حال چیزی شبیه آن سردی را ، پایین دهلیز سمت راستی اظافه کن...
هر قدر هم که توضیح دهم میدانم حق مطلب را خوب ادا نمیکنم.چون یکی از بهترین متخصص قلب شهرمون هم از با دیدن جریان نوار قلبم چیزی سر درنیاورد و مشکل را از خودم پرسید.
داروهایی که او تجویز کرده بود را قطع کردم. او نمیدانست مشکل قلب من توئی ،تو ...
و آن قرص ها مثل مسکن عمل میکنند بعد ها که اثرش رفع شد دوباره درد و دوباره ...
دیشب پست یلدا خانم در اعترافات درخت آووکادو حالم را دگرگون کرد.
و تا ساعت 2 برش هایی از وبلاگ آووکادو را میخواندم
دستم رو قلبم بود منتها احساس کردم دیگر تپش ندارد؟ دستم را زیر پیراهنم بردم و باز تپش را احساس نکردم .خواهرم تو حال فیلم نگاه میکرد، پرسید چی شده ؟گفتم قلبم نمیزند. خندید و گفت :
خوشحال باش قلبت نمیزند ولی زنده ای ...
- ۹۷/۰۹/۰۹