باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
اثر جاودانه از دوازده بند محتشم کاشانی که از زمان سرودن وی تا الان زینت بخش محافل و مجالس و کتیبه ها و علم های هیئات مذهبی شده است .
اما راز جاودانگی این اثر در چیست؟
داستان از این قرار است روزی محتشم کاشانی که شاعری بزرگ در زمان خود بوده بنا به حادثه ای فرزند خود را از دست میدهد ( بنا به برخی نوشته ها برادر خودرا از دست میدهد) ، محتشم در فراق این عزیز از دست رفته بی تابی می کند و شعری در مصیبتش می سراید
شبی در خواب حضرت رسول اکرم را زیارت میکند (و باز بنابه نوشته ای حضرت امیرالمومنین (ع) را زیارت میکند)
آن حضرت به محتشم میگوید : محتشم ، در مصیبت فرزند خود شعر مینویسی ، ولی در مصیبت فرزندم حسین (ع) شعری نمی نویسی؟
محتشم می گوید : مصیبت حضرت ابا عبدالله خارج از حد و حصر است و به همین جهت آغاز سخن را نمی یابم و نمی دانم از کجا شروع کنم
آن حضرت می فرماید : محتشم چنین شروع کن ،
باز این چه شورش است که در خالق آدم است
محتشم از خواب بیدار میشود در حالی که مصرع دوم را به زبان می آورد
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.
که مشغول به سرودن این دوازده بند می شود.
واین است راز ماندگاری این اثر ، اثری که پیامبر (ص) در سرودن آن به محتشم کاشانی کمک رسانده است .
تا کنون چندین هزار یا چندین میلیون و شاید میلیارد ها بیت شعر در مصیبت امام حسین (ع) و اهل بیتش سروده شده اند و می شوند . برخی از اشعار شاید فقط چند بار خوانده شده اند و شاید اصلا خوانده نشده اند . در حالی که برخی از اشعار هر ساله خوانده میشوند و حس تازه گی ودلنشینی خود را به همراه دارند
در پایان دو بیت دیگر به عنوان تیمّن از همان دوازده بند مینویسم
از آب هم مضایقه کردند کوفـیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیّوق* میرسد
فـریاد العـطش به بـیابان کربـلا
شاید در ادامه چند اثر دیگری که اهل بیت نقشی در آن آثار داشتند را بنویسم
*عیوق* ستارهای سرخرنگ و روشن در طرف راست کهکشان در صورت فلکی ممسکالاعنه.