به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست
امشبم از اون شبهاست
اول میخواستم از نوشتن منصرف بشم ، ولی باز نتونستم
چند وقت پیش که معشوقه را در جایی دیدم
بعدش حالم خوب نبود
به قول بعضیا داغان شدم
و همون شب اینو نوشته بودم :
حال عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته
نمیدانم بخندم یا بگریم ،نه میتوانم یخندم و نه میتوانم قشنگ گریه کنم
دستانم لرزش های خفیفی دارند و پاهایم از قدرت افتاده اند
انگشتان پاهایم سرمای عجیبی دارند
ولی در عوض گوش هایم سرخ شدند و گرم ِگرم اند
دارم حرارت صورت و لپ هایم را احساس میکنم
پلک هایم خسته هستند ولی نمیخوابند
چشمانم گویی بهار را بیشتر از هر کس دوست دارند
و برای آمدنش مسیر را آب و جاروب می کنند
زبانم سنگین شده
جوری که کلمات را به سختی ادا میکنند
این وسط دیگر از قلبم نپرس
که رهایش کرده ام
حتی اون قرصای صورتی ام رو هم نخوردم
گفتم : امشب را راحت باش
ای قلب ، هر جور دوست داری بزن
امشب مهارت نمیکنم
نا منظم بزن
که من امشب نامنظم ترینم
عقلم از همه نا مهربان درآمد
تا دید اوضاع خرابه گذاشت رفت
دیگر عقلی برایم نمانده که فکر کنم
زبانم لال ، گویی خدا هم مرا جواب کرده
می دانی از کجا میگویم
چون خودش گفته شک کردن در نماز دو و سه رکعتی نماز را باطل میکند ،
و من فکر میکنم کسی که در نماز دو وسه رکعتی شک کنه تو حساب نیست.
حالا
کسی که سه بار نماز سه رکعتی بخواند
حکمش چیست؟
خلاصه امشب سه بار نماز سه رکعتی خواندم
آخرش هم باز نفهمیدم چی شد؟
نازنین یک لحظه در فکرم کمی آرام گیر
خسته ام بسکه نمازم را از اول خوانده ام
#نوشته شده در 2 بامداد چند وقت پیش
فردا اگه خدا بخواد قراره یه اتفاق خاصی برام بیفته
دعا کنین بتونم از پسش بر بیام
از یکی هم کمک خواستم نمیدونم چرا بی جوابم گذاشت؟ نمیدونم .
#علی_صفری
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
دریافت
عنوان: مرا خود با تو چیزی در میان هست
حجم: 1.25 مگابایت
توضیحات: تصنیف سالار عقیقی