الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

۴ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۷
دی

به نام حضرت دوست ؛ که هر چه داریم از اوست

دیشب حدود ساعت یک و سی دقیقه بامداد ، طی دلتنگی زیاد و گشت و گذار لا به لای غزلیات حافظ و آواز های دلنشین استاد شجریان، به این غزل حافظ برخوردم.

از صبح چندین بار خواندمش ولی باز سیر نشدم.

این شما و این غزل کامل حافظ:

دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست

چندان گریستیم که هر کس که برگذشت
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست


هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست


دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیده‌ام که دم به دمش کار شست و شوست


بی گفت و گوی زلف تو دل را همی‌کشد
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست


عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ام
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست


حافظ بد است حال پریشان تو ولی

بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست


دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت

دارم عجب زِ نقش خیالش که چون نرفت 

پ ن 1: اگه ریا نشه خط خودمه، از این بیت بسیار خوشم اومده بود صبح سرِ کار، بیکار بودم نوشتم. (بدون هیچ پیش زمینه ای و کپی از جایی)
پ ن 2: وقتی ارسال نظر فقط به صورت خصوصی هست ؛ هم پیام های خوبی دریافت میکنم . و هم میدونم که واقعا براتون ارزش خوندن داشت . بهم امیدواری میده.

  • آشنای غریب
۲۱
دی

به نام حضرت دوست ، که هرچه داریم از اوست



و همان طور که دردم به خودم مربوط است،

شیطنت های دلم هم به خودم مربوط است


گله کم کن که چرا از همه ی شهر تو را …

«آرزویم» که مسلّم به خودم مربوط است !


گفته بودند که عشق است و غمش سوزان است

برود غم به جهنّم! به خودم مربوط است


دوست دارم که ازین بغض بمیرم اما

پیشت هرگز نزنم دم، به خودم مربوط است


می نشینم شب و در فکر تو تا اول صبح

می چکم خاطره، نم نم، به خودم مربوط است


اینکه بعد از تو چه با زندگی ام خواهم کرد،

-دار، رگ، پنجره یا سم- به خودم مربوط است


دوستت دارم و این دست خودم نیست ولی

بهتر آن است بگویم به خودم مربوط است


دوستت دارم، بی آنکه بپرسم که: تو چه؟

عاشقی کردن مبهم! به خودم مربوط است !


این مهم نیست تو و بقیه چه می اندیشید

دوستت دارم و آن هم به خودم مربوط است …


پ ن : نفسم میگیرد در هوایی که...

التماس دعا

  • آشنای غریب
۱۳
دی
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی


به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست

نشسته ام سمت پائین پای حرم امام رضا (ع) و به دیوار تکیه کرده ام 
به کاشی کاری و جلال و جبروت آقا خیره ام
هر چند ذهنم مشغول است ، اما احساس آرامش فراوانی دارم، حوائجم را در ذهن مرور میکنم. وآخر سربه زبان ساده می گویم:
_همیشه که لازم نیست حاجت بخواهم ، یک بار هم صرفا برا زیارت بیا. آقا خودش فرموده هر کس به زیارتم بیاید من سه جا به زیارت او می آیم.
دقایقی می گذرد از بالا سر خارج می شوم و به رواق دار الولایه در همان سمت بالا سر میروم. چشمم به تابلوئی می افتد که چند ماه پیش دوستم از آن عکس گرفت و زمانی هم عکس پروفایلش بود.
کنار دیوار ایستاده و شعر آن را میخواهم بخوانم ، خادمی چهل- چهل و پنج ساله از پشت سرم به من نزدیک میشود. 
می پرسم آنجا چه نوشته ؟ هنوز چیزی نگفته ، فقیر را من میگویم و او شمرده شمرده باقی مصرع را می خواند : خسته ...به درگاهت ... آمدم .... رحمی ؟ درست خوندم؟
- نمیدونم! شاید 
+پس اون نقطه های پائین چی اند؟
- کمی فکر میکنم . شاید برای تزئین 
+تزئین ؟نقطه تزئین هم هست؟
- بله
میخواهد از من جدا شود انگار کسی به من الهام کرده باشد. به اون میگویم . خوبه بعد از این هر وقت این تابلو رو دیدی منو هم یاد کن.التماس دعا کردیم و جدا شدیم
پیش اون نتونستم عکس بگیرم . صبح بود رفتم خونه و بعد از ظهر برگشتمو عکس ها رو گرفتم 
باز دیدم از پشت سر بهم نزدیک شد. 
+سلام
-سلام
+عجب چیزی شما به من گفتی
- چطور؟
+ میدونی از صبح چقدر تابلو رو دیدم و یاد تو افتادم (دلم غرق شادی می شود )
اسمتون چیست 
-آشنای غریب (مثلا)
+ به به چه اسم قشنگی ، از کجا اومدی؟
- از تبریز
+کی برمی گردی؟
- نمیدونم ، شاید دوشنبه ، سه شنبه ، پنج شنبه ، هر وقت آقا اجازه بدن
+تا حالا چیزی خواستی؟ اینکه تا اینجا اومدی حتما بدون دعوت نبوده. برو هر چی دلت می خواد از آقا بخواه ، یه قول هم بده هر وقت حاجتت رو گرفتی باز هم بیای و سعی کن زود بیا.

با حرف هایش دلم را پر و لبریز کرد.
وارد دار الحفاظ می شوم. دستم را به سمت در دراز میکنم و چند باری دق الباب می کنم. احساس میکنم که میتوانم داخل شوم. چشمانم نمیتواند جلویم را واضح ببینند و اولین جمله ام این است : آقا ، من نمی خواستم دردم را بگویم ، اما خادمای حرمت بهم میگن حاجت نگرفته نروم ...

+چند روزیست که فکر حرم و اون خادمم
کاش هنوزم منو یاد کنه . چون هنوز به امام رضا (ع) احتیاج دارم




  • آشنای غریب
۰۱
دی
به نام حضرت دوست .که هرچه دارم از اوست
سلام
یلدای امسال به یادماندنی ترین یلدای عمرم بود.
کاش دیشب چند ساعت از بقیه شبها بیشتر بود .هر چه از خواب خود کاستم .باز وقت کم آوردم .از اولین دقایق شب هم وقت کم میاوردم.حتی شاهد هم دارم :)))
وقتی بلند ترین شب سال ،کنار بهترین ها باشی؛وقت کم میاری و بالعکس ،اگر کوتاه ترین شب سال رو بد بگذرونی کلی زمان اظافه داری.
 از همین جا و از همین الان آرزو میکنم سال بعد با بهترین عزیزانم در بهترینِ مکان ها باشم.

  • آشنای غریب