الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۵
فروردين

به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست

بیف استروگانف

امروز بعد از چند روز تعطیلی رفتم سرکار ، و به معنای واقعی سرِکار رفته بودم

چون در روز تعطیل رسمی بعد از 13 بدر کسی برای خرید به بازار نمی آید(حداقل مشتریِ مربوط به کار ما نیست)

خلاصه ساعت 3 رضایت ارباب رو با تماس تلفنی جلب کردم و به امید غذای ِ گرمِ مامان پز ، روانه خانه شدم.

اما دریغ از حضور مادر در خانه و دریغ از غذای گرم.

باید کاری میکردم.بنابر این ساعت 4 دست به کار شدم. تصمیم گرفتم کاری کنم که بتونم خروجی کار رو به اشتراک بگزارم.(به اشتراک بگذارم؟ کدوم درسته؟)

سیب زمینی پوست کندم و از زیر رنده های آلمانی عبورشون داده و روغن سرخ کردنی بدون پالم اویلا رو در ماهیتابه ی گرانیتی آگرین ریخته و با اجاق گاز 5 شعله سینجر سرخشان کردم


در حین سرخ شدن سیب زمینی ها مرغ نیم پز را از یخچال در آوردم و ریز ریزشون کردم وکمی تفتشون دادم.

و گوجه فرنگی را شروع کردم به خُرد کردن

در همین حین بود که یار باز از ذهنم خطور کرد وتصمیم گرفتم با پوست گوجه یه گل رز بسازم.

فکرم مشغول شد و سیب زمینی ها کمی زیادی سرخ شدند.

البته نا گفته نماند که چشم مادر به دور کمی هم زعفران بهش اظافه کرده بودم.



ای یار آنقدر نیامدی تا در کنار انواع اقسام هنر هایم، آشپزی را هم یاد گرفتم

هرچند که میدانم به دست پخت های تو نمیرسند.*_^

شاید این وبلاگ نفس های آخر خود را میکشد و هر چه بادا باد میگویم

دیروز در حیاط خانه مان چند قاصدک جمع شده بود .

باز مرا یاد تو انداخت در چندین سال قبل که تو چند قاصدک از حیاط ما جمع کردی

نمیدانم آن قاصدک ها را برای چه و یا برای که میبردی، اما من با قاصدک ها چند پیغام به تو فرستادم.

پ ن 1: غذا در عرض 35 دقیقه آماده شد. در حین پخت و پز اغلب ظرف ها رو که استفاده کرده بودم رو هم شستم :D
پ ن 2: نصف غذا موند و مامانم شب اومد خونه و دید از زعفرونش استفاده کرده ام
پ ن 3 : خودم گوشه ای از غذارو سیب زمینی نریختم تا ببینید زیر سیب زمینی ها سس مایونز هست و زیر اون هم مرغ ها قرار گرفته اند (یوقت نگین بی سلیقه است)

  • آشنای غریب