الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

دلنوشت+ شیطنت

جمعه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۰۶ ب.ظ

1-ایام نیمه شعبان امسال ، تو اون روزای پر مشغله ،گفتم خدایا سرمو با کارای خیر مشغول کن تا این افکار داغون عشق عاشقی رو کمی فراموش کنم.

دعام گرفت و چنان مشغول شده ام که حتی پدر و مادرمو روزی فقط یکی دو ساعت میبینم و حسابی از شدت کار خسته شده ام(البته دیروز و امروز کمی وقت پیدا کردم)


2- وقتی همین جا قول دادم نیمه شعبان سال بعد رو خوب آذین بندی میکنم، چند روز بعد دلم گرفت، گفتم چرا نگفتم ان شاء الله در ظهور حضرت آذین بندی میکنم؟ چرا ظهورش رو فراموش کردم؟این حرفم یعنی تا سال بعد باور ندارم که آقا ظهور میکنن. :((


خلاصه که از این کوتاه فکری ناراحت بودم.



3-یک آشنا در مورد شیطنت های مدرسه مسابقه گذاشته، من شیطنت های زیادی ندارم

اما چند روز پیش مغازه رو به رویی مون علی آقا اومده بود تو مغازمون و خاطرات دوران دبیرستان ومدرسشو تعریف میکرد، گفت : همیشه همه درسا به غیر از دو سه تا رو تجدید میشدم و هیچ وقت درس نمیخوندم ، درس نخوان به معنای واقعی ، ولی تو شهریور درس میخوند و همشون بالای 17- 18 میشد

گفت روزی پدرم گفت آخه پدرسوخته تو که هوش هواس داری چرا درس نمیخونی تعطیلاتت رو خراب میکنی؟

در جواب پدرش گفته، تعطیلات من با بقیه فرق داره

اونا سه ماه تعطیل اند ؛ ولی من 9 ماه تعطیلات دارم:))))

پدرش باشنیدن این جمله هاج و واج مونده و گفته برو از جلو چشمام گم شو و...

  • آشنای غریب

نظرات  (۱۵)

با پسربچه ها اصلا نمیشه درباره ی درس خوندن چونه زد. اگه نخوان بخونن تا آخر سال نمی خونن!
خاطره ی بامزه ای بود
ان شالله که همه ی از دل گذشته هات تا سال بعد نیمه ی شعبان به بهترین شکل ممکن مستجاب شده باشه
پاسخ:
:))

منم درس نمیخوندم چند ساعت یا چند دقیقه قبل امتحان میخوندم و تجدیدی هم نداشتم
پدر منم میگفت تو که با دوساعت خوندن 16 میشه ، 4 - 5 ساعت بخون بیست بگیر دیگه منم زیر بار نمیرفتم

ممنون ، الهی آمین 
دیگه نمیدونم چی خوبه چی بد 
هر چی صلاحه همون بشه
تاجر خوبی میشه این علی آقا
پاسخ:
چند سالی هست تاجر هوله هستن
کارگاه و تولیدی دارن

پارسال کمی بازارشون نگرفته بود
عجب استدلالی!!!
پاسخ:
اومدم به خونه به هرکی گفتم خوشش اومد از استدلالش
عجب:)))
پاسخ:
بله :)))
تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم ! :/
پاسخ:
از کدوم؟
تعطیلات رو میگید؟؟
اره . ۹ ماه تعطیلات :))
پاسخ:
بله ، بله 
برا منم جالب بود
کلی تو مغازه خندیدیم
:)) من دوران دبیرستان خیلی شلوغ بودم، هرچند بخاطر قیافه مظلوم و مثبتم معلم ها همیشه میگفتن توی گروه شما فقط فلانی (من) خوبه :)) البته چون همه درس هامون خوب بود، کاری نمیکردند.

یکی از خاطراتم، اول دبیرستان، سرکلاس تعلیمات اجتماعی با دوستم یواشکی پفک میخوردیم :) اخراش بود، اون میخواستم از دستم بگیره پفک رو، منم بهش نمیدادم.همین کشمکش ها باعث شد، پفک از دستمون ول بشه و خیلی شیک ریخت وسطِ کلاس...
پاسخ:
منم قیافه مثبتی دارم

یه بار استادمون در مورد شخصیت ها صحبت میکرد 
به علی اشاره کرد و گفت این از اون زرنگاست
تو آینده اگه پولی چیزی خواست ندین بهش و فلان...
همه پرسیدن پس استاد کدوم مون خوبه؟

اونم یه نگاه انداخت و منو انتخاب کرد
گفت ایشون
چند هفته پیش  سر یه موضوعی که ازم سر زده بود همه از دستم یجورایی دلگیر بودن
تا استاد گفت ایشون 
همه صداشون بلند شد *_*
منم فقط مرموزانه میخندیدم

عجب :)))
پاسخ:
:)))
راست گفته بنده خدا:)
پاسخ:
همممم:)))
کارشون بسیار بسیار درست بوده :دى
پاسخ:
همه تونم که تایید میکنین کارش رو

فردا برم بهش بگم :D

سلام :)
حق سوزون جوابی یوخ :))
پاسخ:
سلام :)

بعله بعله ، اوجوردی :)))

خخخخ خاطرش جالب بوده
پاسخ:
خاطره اش یا خاطرش؟
همون دیگهههه...خاطره اش
:)

پاسخ:
امروز ندیدمش 
یعنی نیومده بود و شریکش بود
اگه میدیدم میگفتم بهش که چقدر استقبال شده از افکارش
سلام
چرا عکس از آذین بندی هاتون نمیگیرید بذارید  برامون؟
پاسخ:
بنابه دلایلی معذور بودم

شما دعا کن سال بعدی بتونم عکس بگیرم و منتشر کنم
حتما در خدمت خواهم بود
محاسبه ی نفس خیلی خوب بود!
خیلی...


الحمدلله
پاسخ:
سپاس گزارم
ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی