الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

الهی به امید تو

همه مطالب از سر دلتنگی خواهد بود

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی

پنجشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۱۵ ب.ظ
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی


به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست

نشسته ام سمت پائین پای حرم امام رضا (ع) و به دیوار تکیه کرده ام 
به کاشی کاری و جلال و جبروت آقا خیره ام
هر چند ذهنم مشغول است ، اما احساس آرامش فراوانی دارم، حوائجم را در ذهن مرور میکنم. وآخر سربه زبان ساده می گویم:
_همیشه که لازم نیست حاجت بخواهم ، یک بار هم صرفا برا زیارت بیا. آقا خودش فرموده هر کس به زیارتم بیاید من سه جا به زیارت او می آیم.
دقایقی می گذرد از بالا سر خارج می شوم و به رواق دار الولایه در همان سمت بالا سر میروم. چشمم به تابلوئی می افتد که چند ماه پیش دوستم از آن عکس گرفت و زمانی هم عکس پروفایلش بود.
کنار دیوار ایستاده و شعر آن را میخواهم بخوانم ، خادمی چهل- چهل و پنج ساله از پشت سرم به من نزدیک میشود. 
می پرسم آنجا چه نوشته ؟ هنوز چیزی نگفته ، فقیر را من میگویم و او شمرده شمرده باقی مصرع را می خواند : خسته ...به درگاهت ... آمدم .... رحمی ؟ درست خوندم؟
- نمیدونم! شاید 
+پس اون نقطه های پائین چی اند؟
- کمی فکر میکنم . شاید برای تزئین 
+تزئین ؟نقطه تزئین هم هست؟
- بله
میخواهد از من جدا شود انگار کسی به من الهام کرده باشد. به اون میگویم . خوبه بعد از این هر وقت این تابلو رو دیدی منو هم یاد کن.التماس دعا کردیم و جدا شدیم
پیش اون نتونستم عکس بگیرم . صبح بود رفتم خونه و بعد از ظهر برگشتمو عکس ها رو گرفتم 
باز دیدم از پشت سر بهم نزدیک شد. 
+سلام
-سلام
+عجب چیزی شما به من گفتی
- چطور؟
+ میدونی از صبح چقدر تابلو رو دیدم و یاد تو افتادم (دلم غرق شادی می شود )
اسمتون چیست 
-آشنای غریب (مثلا)
+ به به چه اسم قشنگی ، از کجا اومدی؟
- از تبریز
+کی برمی گردی؟
- نمیدونم ، شاید دوشنبه ، سه شنبه ، پنج شنبه ، هر وقت آقا اجازه بدن
+تا حالا چیزی خواستی؟ اینکه تا اینجا اومدی حتما بدون دعوت نبوده. برو هر چی دلت می خواد از آقا بخواه ، یه قول هم بده هر وقت حاجتت رو گرفتی باز هم بیای و سعی کن زود بیا.

با حرف هایش دلم را پر و لبریز کرد.
وارد دار الحفاظ می شوم. دستم را به سمت در دراز میکنم و چند باری دق الباب می کنم. احساس میکنم که میتوانم داخل شوم. چشمانم نمیتواند جلویم را واضح ببینند و اولین جمله ام این است : آقا ، من نمی خواستم دردم را بگویم ، اما خادمای حرمت بهم میگن حاجت نگرفته نروم ...

+چند روزیست که فکر حرم و اون خادمم
کاش هنوزم منو یاد کنه . چون هنوز به امام رضا (ع) احتیاج دارم




  • آشنای غریب

نظرات  (۷)

  • جناب قدح
  • یا غریب الغربا ...

    دل ما رو هم هوایی کردی
    پاسخ:
    دل خودم که بدجور هوایی شده
    این روزها دلم میخواد که برم مشهد واقعا :'(
    پاسخ:
    یکی دیگه از خادما نشونم داد
    همون جا دارالحفاظ بالا در سمت چپ با عربی نوشته به بهشت خوش آمدین!
    شدید احتیاج دارم به مشهد ولی...

    حتما به یادتونه:))

    حاجت روا بشید ان شاء الله
    پاسخ:
    ولی چی ؟

    امیدوارم:))

    ممنونم
  • حمید حمیدی
  • ممنون از پست عالیت
    پاسخ:
    خواهش میکنم
    اینقدر ها هم تعریف نداشت
    شرایط واسه رفتن محیا نیست


    پاسخ:
     امیدوارم به همین زودی زود محیا بشه
    خودتون هم سعی کنین محیا بشه
    :(
    من دیگه داره طاقتم تموم میشه
    منم مشهد میخوام :(
    پاسخ:
    عیب نداره 
    همین الان قبل اینکه بخونم خدا شاهده داشتم فکر میکردم یه بار دیگه روز تعطیل گیر بیارم و برم مشهد
    روز عادی دیگه نمی تونم برم صاحب کارم مرخصی شاید نده:)


  • شرف الدین
  • مصرع بعدش هم اینه:
    که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز

     غزل کاملش هم از دیوان حافظ بخونید خوبه
    پاسخ:
    بله عکسش رو هم گرفتم دیگه کنار اون یکی

    ممنونم
    غزل کاملش رو هم بعدا خوندم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی